-سلووووم مشنگ هاواریوووو؟؟؟
-مشنگ هیکلته انچوچک...
-جدی؟
-مهیا همچین میزنم بپیوندی به قرون وسطا
-هــــــــه خندیدم وایـــــ
-زهرکوفت تو کارو بار نداری نه؟ چرا نمیری پیش بقیه درس بخونی زشته دوستات گناه دارنا؟
-بس کن نازان اونا دوستای تو هم هستن بعدشم شما سر یه موضوع الکی قهر کردین باهم بیا ببینم باید اشتی کنیم اخه این نیستیم اگه نیای اون بدبختام کمwild sisters جوری که دیگه
کم اهلی میشن میر دس خدا بیو دیگه دده..
-کوفت بریم که سرمو خوردی باشه اشتی میکنم
-اورین حالا شد................................
خب دیگه بگم قضیه رو یا گرفتین 4 تا دختر یه وریه خنگ هستیم که از اول راهنمایی با هم بودیم و مثل خواهریم و تو مدرسه همه مارو به اسم خواهر های وحشی یا همون وایلد سیسترز میدونن و سوم دبیرستانم هستیم و توی یک کلاس. البته این کارای خرکیمون رو درسامو تاثیر انچنانی نداره ها باور کنید ...نه ولی خدایی درسمونم خوبه 4 تا مشنگ به اسم نازان که خود بنده هستم ..خواهش میکنم خواهش میکنم من مطعلق به همتونم و یکی دیگمون مهیا همین ورپریدس و دوتای دیگه هم که الان باهاشون قهر بودم دارم میرم واسه مراسم اشتی کنون ستی و میشا هستن که دوتا دختر دقیقا برعکس هم هستن میشا چادریه و در خانواده مذهبی بزرگ شده البته با ما دیگه ادب و مدب حالیش نیس تاکید میکنم فقط با ما سه تا و ستیم که در یک کلمه سوسول تشریف دارن و قرطی البته گفته باشم دختر جلف و زننده ای نیست فقط یکم قرطیه همین منو مهیام که عادی و نرمال هستیم برین بقیشو بخونین دیگه خیلی حرفیدم
......................................................
مهیا-بچه ها اینم از نازان گوسفنده
بچه ها یه نیم نگاه بهم انداختن و سرشون و انداختن پایین انکار کین ؟واسه من قیافه هم میان یه وری ها
مهیا-هوی با شما دوتا بودما
ستی-هان چیه؟
مهیا-اشتی دیگه
ستی-من که حرفی ندارم بیا شوهر خوفم
من-اومدم
منو ستی مثل زنو شوهر بودیم همه میگفتن من شبیه پسرام و منم برای مسخره بازی پانیزو به عنوان همسر اینده انتخاب نموده ام
میشا-وی چه دلو قلوه ای هم به هم میدم
-تو خفه
-حرف دهنتو بفهم نازان
-برو بابا انگار از وحشی اومده!بلبل درازی هم میکنه!هر چی بزرگ تر میشه گنده تر میشه!صداتو برای من داد نزنا!تو نه تربیت داری نه خانوادگی...
هر سه-پپپپففففخخخخ نازان خفه نشی با این حرف زدنت
میشا-پس اشتی
-اره
مهیا-حالا واسه چی قهر بودین...
ترمه-سلام نازان جونم
اوووق باز این مزاحم اومد خدایا من اینو کجای شکمم بزارم همیشه مثل مگس میچبسه به ادم(برعکس گفتن کلمه ها عادتمه هاااا)
یکی زد تو گوشمو گفت –هوووی باتو بودم
-عمدی زدی؟
-اره چطور
-خوب کردی اصلا حوصله شوخی ندارم
-حالا میای بریم یه چیزی برات بخرم بخوری عزیزم
-نه ترمه جون مادرت ...
-بیا بینم
بزور منو کشوند برگشتم دیدم بچه ها هر هر دارن بهم میخندن
ایشش ورپریده ها ی زلیل مرده ندیدها...
نظرات شما عزیزان:
بزود تمومش کن که مردم از فضولی
ببینیم ادامش چی میشه..
فعلا چندتا ایراد اومده دستم
پاسخ:زمانی که تموم بشه
تا اینجاش که خوب بود.
pppoooooooooooooooooooooooooooooofff
راستی خواهشمندم هرچه زود تر کاملش کنید خیلی زد حاله وقتی وسطش تموم میشه
اه.من میخوام دان کنم.
پاسخ:باید کامل بشه بعد میره واسه دانلود
پاسخ:باید رمان کامل بشه.بعد میره واسه دانلود